سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی بی نصرت حیدری

الف ) سه خصلت در قبر:

- سؤ ال نکیر و منکر را بر او آسان کند.

- قبر او را وسیع گرداند.

- درى از درهاى بهشت به روى او گشوده شود.

ب) سه خصلت در محشر:

- صورت او مثل ماه ، نور مى دهد.

- نامه عملش را به دست راستش دهند.

- حساب را بر او آسان مى گرداند.

ه‍) سه خصلت در موقع عبور از صراط:

- خداوند از او راضى مى شود.

- به او سلام مى دهد.

- نظر رحمت به او مى فرماید.

آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:

« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد» اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات» در انجام نمازها کوشا باشید.خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید.

 

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: "الفضل الوقت الأول علی الأخیر خیر للمؤمن من ولده و ماله"[1] یعنی فضیلت اول وقت برای مومن از اموال و فرزندانش برای او نیکوتر است

 

و در بخشی از حدیثى آمده است که در مشرق و مغرب جهان، اهل خانه اى نیست مگر این که فرشته مرگ (عزرائیل) در هر شبانه روز در (اوقات نماز) پنج مرتبه به ایشان نظر مى کند. پس هر گاه کسى را که مى خواهد قبض روح کند از کسانى باشد که به نماز مواظبت داشته و نمازها را در اوقات خود بجا آورده است، فرشته مرگ شهادتین را به او تلقین نموده و ابلیس ملعون را از او دور مى کند[2]

 

حضرت امیر (ع) در نامه خود به محمد بن ابی بکر می نویسد : « اِرتَقِبْ وقتَ الصَّلاةِ فَصَلِّها لِوَقتِها ، ولا تَعَجَّلْ بها قَبلَهُ لِفَرَاغٍ ، ولا تُؤخِّرْها عَنهُ لِشُغلٍ»[3] یعنی " مراقب وقت نماز باش و آن را به هنگام بخوان ، نه به دلیل بیکارى آن را پیش از موقع بخوان و نه به سبب کارى آن را از وقتش به تأخیر انداز ."

 

امام خمینی و اهتمام به نماز اول وقت

 

از قول فرزند امام نقل شده است : روز اولى که شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بودیم .

نزدیک به سیصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ایستادند.تمام دوربینها کار مى کرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار یک سؤ ال بکنند. دو سه سؤ ال از امام شد که صداى اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرین از این که امام صحنه را ترک کردند، متعجّب شدند. کسى از امام خواهش کرد چند دقیقه اى صبر کنید تا حداقل چهار پنج سؤ ال دیگر بشود. امام با عصبانیّت فرمودند: به هیچ وجه نمى شود. و رفتند.[4]

 

حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.

چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز کردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟".

آثار و برکات نماز اول وقت در آیات و روایات

1-  برآورده شدن خواسته ها:

 

حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(ع) روایت می کند که فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تکلم کرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می کنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم[5]."

حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارک رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز که به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.

 

مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودکی را پیدا کردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یک چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است که خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.

 

فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان.  این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد[6]

2- برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:

 

پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست که به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می کنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش"[7]

 

3- ورود به بهشت و دوری از جهنم:

 

امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر کس نماز واجب را در حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد که او را عذاب نکند، و کسی که درغیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش کند.[8]

 

4- در امان بودن از بلاهای آسمانی:

 

قطب راوندی گوید: پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی که خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند: حاملان قرآن، رعایت کنندگان خورشید یعنی کسانی که وقت های نماز را محافظت می کنند و کسانی که مساجد را آباد می نمایند.[9]

 

5- خشنودی خداوند:

 

امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."[10] و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا که پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: "نماز را با وضوی کامل و شاداب در وقتش به جای آور که تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است.[11]

 6- استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:

 

در حدیث است که به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.[12] در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمودند:"... بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می شود.[13]

7- دوری شیطان و تلقین شهادتین:

 

پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« لایزالُ الشیطانُ ذَعِرًامِنَ المُؤمِنِ ما حافَظَ عَلَی الصَّلواتِ الخَمْسِ لِوَقْتِهِنَّ فَاِذا ضَیعُنَّ تَجَرّأ عَلَیهِ فَاَدْخَلَهُ فِی العَظائِم» یعنی "شیطان تازمانی که مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت کند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا کرده وی را در گناهان بزرگ می اندازد.[14] امام صادق(ع) می فرمایند:"ملک الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می کند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید. [15] زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نکیر و منکر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه کردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط[16] و... از دیگر آثار و برکات نماز اول وقت است که در روایات به آن اشاره شده است.

اهتمام علی (ع) به نماز اوّل وقت

 

هنگامى که على علیه السّلام در جنگ صفّین سرگرم نبرد بود، در میان هر دو صف کارزار، مراقب حرکت و وضعیّت خورشید بود (تا ببیند چه وقت به وسط آاسمان مى رسد تا نماز ظهر را بخواند).

 

ابن عبّاس عرض کرد : یا امیرالمؤ منین ، این چه کارى است که مى کنید ؟

 

حضرت فرمود: منتظر زوال هستم تا نماز بخوانیم.

 

ابن عبّاس گفت:آیا حالا وقت نماز است با وجود اینکه سرگرم پیکار هستیم ؟

 

على (ع ) فرمود: جنگ ما با ایشان بر سر چیست ؟ تنها به خاطر نماز است که با آنها نبرد مى کنیم[17]

 

 

در روایتی نقل شده است که حضرت عزرائیل (ع) فرمود:

« هر کس بر نماز اول وقت مواظبت نماید من خودم هنگام مرگ شهادتین را بر زبانش جاری می سازم. خودم شیطان را از او دور می سازم.»

ثواب نماز جماعت

روزی بعد از نماز ظهر جبرئیل(ع) با هفتاد هزار ملک بر پیامبر- صلی الله علیه و آله- نازل شد و عرض کرد:

پروردگارت ترا سلام می رساند و دو هدیه برایت فرستاده « مضمون روایت»: یکی

سه رکعت نماز وتر(دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر که بعد از نماز شب

خوانده می شود) و دیگری نماز جماعت.

پیامبر- صلی الله علیه و آله- فرمودند: ثواب نماز جماعت چه قدر است؟

جبرئیل(ع) عرض کرد: اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت او ثواب

صد و پنجاه رکعت و اگر دو نفر ثواب ششصد رکعت. همین طور اگر ده نفر شوند

ثواب هر رکعت برای هر کدام هفتاد و شش هزار و هشتصد رکعت(76800) به حساب

می آید.

بنابراین ثواب یک جماعت ده نفره را به صورت زیر می شود محاسبه کرد:

نماز صبح( صد و پنجاه و سه هزار و ششصد رکعت) 153600=2×76800

نماز ظهر( سیصد و هفت هزار و دویست رکعت) 307200=4×76800

نماز عصر( سیصد و هفت هزار و دویست رکعت) 307200=4×76800

نماز مغرب( دویست و سی هزار و چهارصد رکعت) 230400=3×76800

نماز عشا( سیصد و هفت هزار و دویست رکعت) 307200=4×76800

 

ثواب چماعت 10 نفره در یک روز برای یک نفر( یک میلیون و سیصد و پنج هزار و ششصد رکعت) 1305600

ثواب جماعت 10 نفره در یک ماه( سی و نه میلیون و صد و شصت و هشت هزار رکعت) 39168000=30×1305600

ثواب جماعت ده نفره در یک سال( چهارصد و هفتاد میلیون و شانزده هزار رکعت) 470016000=12×39168000

ثواب نماز به صورت فرادی

ثواب در یک روز: هفده 17=4+3+4+4+2

ثواب در یک ماه : پانصد و ده 510=30×17

ثواب در یک سال : شش هزار و صد و بیست رکعت6120=12×510ضرر کسی که یک روز به جماعت حاضر نمی شود

( یک میلیون وسیصد و پنج هزار و پانصد و هشتاد و سه رکعت)

1305583=17- 1305600

حال خود ضرر در یک سال و حتی یک عمر را حساب کنید.

چنان چه نماز جماعتی بیش از 10 نفر تشکیل گردد، اگر جن ، انس و ملائک

نویسنده و همه ی درخت ها قلم و دریا ها مرکب شوند، نمی توانند حتی ثواب یک

رکعت آن را محاسبه نمایند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

[1] - قرب الإسناد، ص30

[2] - کافى، ج3، ص 136

[3] - بحار الأنوار : 83 / 14 / 25

[4] - سیماى فرزانگان ، ص 159.

[5] - بحارالانوار، ج82، ص204

[6] - ،داستان هایی از نماز اول وقت، ص 121

[7] - سفینه البحار،ج 2، ص 42

[8] - وسائل الشیعه، ج 3، ص 81، ح 23و ص 78، ح 1.

[9] - الصلاة فی الکتاب و السنة، ج 1، ص 329

[10] - وسائل الشیعه، ج3، ص 90، ح16

[11] - سرمایه سخنوران، ص 306.

[12] - سفینه البحار، ج2، ص 44.

[13] - اصول وافی، ج2، ص87

[14] - وسائل الشیعه، ج 3، ص 81و 9و 86

[15] - وسائل الشیعه، ج 3، ص 81و 9و 86

[16] - حیات عارفانه فرزانگان، ص 10( به نقل از ثمرات،ص 408)

[17] - سفینة البحار،ج 2 ص 43.


 


[ دوشنبه 92/6/4 ] [ 11:37 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]

امروز تا به موضوع حجاب بر می خوریم نگاه ها به سمت خانم ها می رود..
زنان بی حجاب، خانم های بد حجاب،..
اگر منصفانه نگاه کنی و دنباله رو دین مبین اسلام باشی حجاب فقط مختص زنان نیست و خداوند به طور مساوی از حجاب زنان و مردان سخن می گوید.
همانقدر که بی حجابی زنان درتزلزل خانواده ها نقش بسزایی دارد، نگاه هرزه مردان نیز پایه های بسیاری از خانواده ها را ویران می سازد.
افسار سرکش هوس های ناآرام، فقط در دستان گرم خانواده آرام می گیرد.
تیر نگاه هرزه و هوسران، پیامدی جز نا آرام کردن زندگی ها ندارد.
از ابتدا که نگاه کنی اگر بعضی از مردان جامعه ام، جام غیرت را سر نمی کشیدند و بر مزارش فاتحه نمی خواندند، امروز دختران و زنان از کمبود پدران و همسرانی با غیرت رنج نمی بردند و عفت و حیای جامعه را به باد فنا نمی دادند.
اگر مردان چشم چران و هوسباز ولگرد در خیابان های شهرم، مسیر نگاهشان را محدود می کردند و خود را مکلف می کردند، که هر زیبایی برای لذت بردن تو مهیا نشده، شاید آرامش بیشتری در جامعه ام حکمفرما بود.
البته بیشتر تو مقصری که برای انتخاب همسر به محجبه بودن و اعتقادش به حجاب بی توجهی..
اگر با همسرت در خیابان یا بازار راه بروی چگونه تحمل می کنی لذت بردن رهگزران را از سیمای همسرت؟
خونت به جوش می آید اگر بیشتر بیاندیشی!
شاید برایت مهم نباشد و خود نیز با نگاه بر سیمای ناموس دیگران لذت می بری؟
همه ما مسئول رفتار نا آگاهانه خود هستیم...
بسیارند زنان زیبایی که در آغوش همسر خویش مورد توجه قرار نگرفته اند و به غیر رو آورده اند...
بسیارند زنان عاشقی که از بی مهری مردان خویش به انزوا کشیده شده اند و از کانون گرم خانواده خویش رها شده اند...
بسیارند زنانی که از هرزگی مردان و ناپاکی نگاهشان به بی عفتی رو آورده اند...
مردان بسیاری هستند که به زنان نگاه ابزاری دارند و برای زنان تاریخ مصرف قائل هستند..
بازتاب رفتار صحیح تو در جامعه می تواند آرامش را برای ناموست فراهم کند...
تو هم مقصری...

"اصلاح جامعه را از خودت شروع کن که نگاه نا آگاهانه تو باعث ایجاد هنجارهای عمیق برای نسل تو می شود"


 


[ دوشنبه 92/6/4 ] [ 11:35 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]

از حرم که برمی گشتند می دیدند آقا بچه را بغل کرده تا آرام باشد یا
خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می برد که بیدار نشود و در حال ذکر و
عبادت خودش است…
آیت الله بهجت را می گویم
مقید بود تولد افراد را بهشان تبریک می گفت
مقید بود تولد افراد را بهشان تبریک می گفت .
بعضأ به بچه ها هم هدیه می داد .
به عروسشان هم همین طور. روز تولدش که می شد می گفت غذای کافی درست کنید
و فقرا و همسایه ها را اطعام کنید.
آیت الله بهجت را می گویم
آن وقت ها که بچه ی کوچک داشتند
به خانمش گفته بود فقط مراقب بچه ها باش
لازم نیست به خاطر من مطبخ بروی
یک آب ساده هم که توی هاون بکوبی با هم می خوریم
آیت الله بهجت را می گویم
جویای حال گرفتاران
امان از آن روزی که برای گرفتاری یک کسی یا شفای مریضی به آقا التماس دعا می گفتند
یک ریز آقا باید حال آن شخص را می پرسید ببیند گرفتاری اش برطرف شده یا نه
تا خبر برطرف شدن گرفتاری را هم نمی شنید دست بردار نبود
باید مواظب بودند وقتی التماس دعا می گویند یک جوری بگویند که آقا بو
نبرد که آن گرفتاری چه بوده
آیت الله بهجت را می گویم
یکی از مرغ ها مریض شده بود
خیلی حالش بد بود
اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند
خب کثیف کاری می شد
آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می آورد و خودش بالای سرش
می ماند و مراقب بود
می گفت خب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و “بهبود” پیدا کند
یک ماهی بود که حیوان کاملا حالش خوب شده بود…
فردای عصری که آقا رحلت کرد دیده بودند که حیوان هم مرده…
آیت الله بهجت را می گویم
مقید بود مرغ و خروس توی خانه داشته باشند
و هم مقید بود رسیدگی به مرغ و خروس ها را خودش تنهایی انجام دهد
صبح از مسجد که برمی گشت اول آب و دانه ی مرغ و خروس ها را می داد و
قفسشان را مرتب می کرد
خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می کرد می آورد برای حیوان ها
بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود توی حوض می شست می آورد داخل خانه
یک بار هم اول شب به مرغ و خروس ها سر می زد
یک بار هم بعد از عبادت یک ساعته ی سرشب هایش
یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوصشان می پوشاند
می گفت سرما می خورند
آیت الله بهجت را می گویم
بچه توی حیاط بازی می کرد
هی دور و بر درخت انار می پلکید
آقا هی می گفت از دور و بر آن درخت بیا این طرف بازی کن
فعلا دور و بر آن درخت نباش
بچه گوش نمی کرد
تا این که زنبور دستش را نیش زد
آیت الله بهجت را می گویم
رفته بودند آقا برایشان خطبه ی عقد بخواند
آقا خطبه را که خوانده بود به عروس و داماد گفته بود حالا یک سفارش به
عروس خانم دارم یک سفارش هم به آقا داماد
منتها وقتی سفارش عروس خانم را می گویم آقا داماد باید گوشش را بگیرد و نشنود
وقتی هم سفارش آقا داماد را می گویم عروس خانم باید گوشش را بگیرد و نشنود
حالا کدامتان اول دست روی گوشش می گذارد؟…
بعد گفته بود شوخی کردم. نمی خواهد دست توی گوشتان فرو کنید.
اما هر کدامتان بدانید که نباید به سفارش آن یکی کاری داشته باشید..
منظور آقا این بود که عروس و داماد نباید یک سره توی روی هم در بیایند و
بگویند چرا به سفارش آقا عمل نکردی …
هر کس باید به فکر سفارش خودش و وظیفه ی خودش باشد…
عاقد آیت الله بهجت بود
دختر بچه پرتقال دلش خواسته بود
مادرش گفته بود توی این فصل پرتقال از کجا پیدا کنیم؟
بعد از چند دقیقه دختر بچه با یک پرتقال وارد اتاق شده بود
هیچ کس نمی دانست این پرتقال را کی دست او داده
آقا فرموده بود این بچه توی حرم دلش پرتقال خواسته بود
حالا با قاعده به او پرتقال داده اند
منظور آقا این بود که توی حرم هرچیزی که واقعا دلت بخواهد با قاعده می
آورند بهت می دهند
“با قاعده” یکی از آن تکیه کلام های شیرین آقا بود
آیت الله بهجت را می گویم
بچه ها را که حرم می برید
می گفت بچه ها را که حرم می برید
حتما خوراکی دستشان بدهید که توی حرم بخورند…
آیت الله بهجت را می گویم
بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه
اگر ناراحتی یا غم و غصه ای توی صورت کسی می دید
حتی پیش آمده بود که نمازش را نمی بست
تا یک جوری آن ناراحتی رابرطرف کند و صورت آن شخص را خوشحال ببیند
آن وقت نمازش را می بست
می گفت آدم اگر یک نفر را خوشحال کند همان موقع خدا یک ملک خلق می کند که
او را از بلاها مصون نگه دارد
آیت الله بهجت را می گویم

 

 

 


[ دوشنبه 92/6/4 ] [ 11:33 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]

با سلام…
مسلماً هر وبلاگ نویس یا سایتی بدنبال افزایش آمار وبلاگ خود می باشد تا به هر نحوی نفعی از بازدید بالای خود ببرد تا زحماتش عبث و بیهوده نماند.
راه کار های زیادی وجود دارد که بتوان آمار سایت را با استفاده از بازی با آمار و ارقام خود  زیاد نشان داد… ولی این کار ها فقط باعث فریب دیگران میشود.

چند راه مناسب برای بهبود آمار بازدیدکنندگان وبلاگ شما:
1- یکی از مؤثر ترین راه کارهای افزایش آمار ثبت وبلاگ در موتور های جستجو میباشد. البته اگر این کار بصورت مدام انجام شود باعث میشود که آدرس شما در لیست سیاه قرار گیرد و دیگر وبلاگ شما در موتورهای جستجوگر نمایش داده نشود و البته ثبت وبلاگ در موتورهای جستجوگر باعث می شود تا شما زودتر در این موتورها ثبت شوید زیرا بعد از مدتی خود جستجوگرها شمارا پیدا میکنند و حتما نیازی به ثبت نیست.
 2- یکی دیگه از کار های بسیار مؤثر در افزایش آمار تبادل لینک یا بنر با وبلاگ های دیگر است. و در این روش انتخاب یک نام خوب بسیار مؤثر است. البته انتخاب یک آدرس مناسب برای وبلاگ یا سایت هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. تبادل لینک با وبلاگ های با پیج رنک بالاتر از وبلاگ خودمان باعث رشد چشم گیر رتبه الکسای وبلاگ میشود.
 3- استفاده از لینک باکس های مناسب هم کمک بسیار زیادی در افزایش آمار شما میشود. البته استفاده از لینک باکس باعث کند شدن وبلاگ میشود و زیبایی وبلاگ را بر هم میزند.
 4- یکی دیگر از مؤثرترین راه کارهای افزایش آمار تبلیغ در سایت های معتبر است. البته این گونه تبلیغات معمولا با هزینه های سنگینی همراه است اما تأثیر خود را بصورت چشم گیری نشان میدهد.
5- یکی از راه هایی که در افزایش آمار بسیار تاثیرگذار است بروز کردن وبلاگ و یا سایت بصورت مستمر می باشد. بروز نشدن وبلاگ برای یک مدت نسبتا طولانی تأثیر زیادی در از دست دادن بازدید کننده های وبلاگ خواهد داشت و به مرور زمان رتبه ما در صفحه های گوگل پایین تر خواهد رفت.
6- استفاده از کلمات کلیدی در برچسب هر نوشته باعث میشود تا گستره کلمات کلیدی وبلاگ ما در گوگل و سایر جستجوگرها افزایش یابد.
7- و از همه مهم تر داشتن صبر نسبتا طولانی می باشد تا وبلاگ و یا سایت ما آماری داشته باشد تا رضایت مارا جلب کند.
و این نکته را هم در نظر بگیریم که افزایش آمار باعث می شود که وب سایت بیشتر در خطر باشد.


 


[ دوشنبه 92/6/4 ] [ 11:31 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]

با نظر و نگاهی به آیات و روایات به روشنی در می‌یابیم که شرع مقدس اسلام در فردی‌ترین دستورات خود اجتماعی است و ارتباطات انسانی و اجتماعی را جزء اصلی‌ترین آموزه‌های خود قرار داده است. اگر بگوییم قرآن مجید آئین‌نامه ارتباطات است امری بدیهی را تأیید نموده‌ایم. رعایت حقوق شهروندی، نحوه ارتباط با والدین، همسایگان، خویشان، دوستان و محترم شمردن حریم بین محرم و نامحرم، آئین و آداب معاشرت، تعاون و مردم‌داری، صله رحم، رسیدگی به امور محرومان و مستمندان، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، نماز و ... از اصلی‌ترین مأموریت‌ها و عبادت‌های فردی و اجتماعی مسلمانان به شمار می‌آیند. با اندکی تأمل پی خواهیم برد که در تمامی آن عبادات، ارتباطات انسانی، اجتماعی بودن و مسئولیت‌های جمعی موج می‌زند.

بارزتر و جالب‌تر از همه اینکه؛ مهمترین دعایی که بر هر مسلمانی واجب است که آن را در واجب‌ترین اعمال خود، یعنی نماز - آن هم روزی ده مرتبه به ذهن و زبان جاری سازد، دعای «اهدنا الصراط المستقیم» است. دعایی که حتی اگر بطور انفرادی و در خلوت و خانه خود بخوانیم باید کلمات و جملاتی را ادا کنیم که حکایت از گریز از تک‌روی و حضور جدی و فعال و مفید در جمع و جماعت دارد: نعبد، نستعین، اهدنا، علینا.

به همان میزان که اسلام با جماعت بودن و ارتباط سالم و سودمند و هدفمند با همنوعان و شهروندان اعم از زن و مرد، دختر و پسر، شهری و روستایی، ... را مورد تأیید و تأکید قرار داده اختلاط و ارتباط ناسالم و آسیب زا و شکسته شدن حریم محرم و نامحرم و کشانیدن تمتعات و التذاذهای بصری، جنسی و عاطفی و هیجانی داخل خانواده به بیرون از آن را مورد نهی و نکوهش قرار داده است.

نقل و درج تنها بخشی از آیات و روایات در خصوص و فرهنگ ارتباطات و تعاون خود کتابی مفصل و مستقل خواهد شد. اما در این اجمال چند نمونه را با هم مرور می‌کنیم:

در سوره آل عمران (آیه 200) تعاون و تعامل در جهت نیکوکاری و تقوا مورد تأکید واقع شده «تعاوَنوا علی البر و تقوی و لا تعاونوا علی الاِثم و العُدوان»؛ در نیکوکاری و تقوا به یکدیگر کمک کنید، نه در گناه و ستمکاری .

در جای دیگر(سوره توبه/ آیه71) مردان و زنان مؤمن به تعامل و روابط هدفمند و مبتنی بر توسعه ارزش‌های دینی و فی مابین دعوت شده‌اند:
در نگاه رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) نماز و عطر و زن، ترادف معنوی و مذهبی دارند و ذکر نام زن با این دو، نشان از مقام زن (در منظر آن مقام مکرم) دارد. بنابراین روابط گروههای غیر همجنس اگر با رعایت حجاب و عفاف و ادب و وقار و به دور از هرگونه تهییج و تحریک باشد نه تنها بلامانع است، بلکه از ضروریات و ملزومات جامعه اسلامی و امروزی به شمار می‌آید.

«والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعضٍ یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و ...»؛

مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند – خلق را به کار نیک وادار و از کار زشت منع می‌کنند. نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند...

و نیز در سوره نحل آیه 90 چنین آمده است:

«ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عَن الفحشاء و المنکر »؛ «البته خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان می‌دهد و به بذل و عطا به خویشاوندان امر می‌کند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهی می‌کند.

و در خصوص روابط دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه و احترام متقابل(نور/ آیه30) این چنین تصریح شده است:
روابط دختر و پسر

«قل للمومنین یغضوا مِن ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک اَزکی لهم اِنّ الله خبیرٌ بما یصنعون»؛ (و ای رسول ما) مؤمنین را بگو تا چشم‌ها (از نگاه ناروا) بپوشند، و فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این بر پاکیزگی (جسم و جان) شما اصلح است البته خدا به هر چه می کنید کامل آگاه است و نیز در مورد لزوم احترام مردان به زنان و پرهیز از تحقیر و تبعیض علیه آنان به جهت مقام و منزلت ویژه بانوان در رویکرد معصومین(علیهم‌السلام) به همین مقدار اکتفا می‌شود که رسول گرامی اسلام (در عصر رنسانس که زنان و دختران، موجودات درجه دوم تلقی می‌شدند) کرامت و لئامت مرد را به نحوه سلوک و تعامل او با زن موکول نموده است. یعنی اگر مردان با دختران و زنان، برخوردی انسانی و اسلامی داشته باشند، محترم و کریم، وگرنه حقیر و لئیم خواهند بود.

در نگاه رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) نماز و عطر و زن، ترادف معنوی و مذهبی دارند و ذکر نام زن با این دو، نشان از مقام زن (در منظر آن مقام مکرم) دارد. بنابراین روابط گروههای غیر همجنس اگر با رعایت حجاب و عفاف و ادب و وقار و به دور از هرگونه تهییج و تحریک باشد نه تنها بلامانع است، بلکه از ضروریات و ملزومات جامعه اسلامی و امروزی به شمار می‌آید.

حذف زنان از عرصه‌های فرهنگی، هنری، اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی به معنای حذف نیمی از نیروهای فعال و تأثیرگذار جامعه از رشد و پیشرفت کشور می‌باشد.

بنابر آنچه در سطور مذکور آمد، فضایی که امروز در بین بخشی از لایه‌های اجتماعی کشورمان در خصوص ارتباط دختران و پسران و زنان و مردان جوان حاکم شده و دل هر انسان صالح و مسلمان و غیرتمندی را به درد می‌آورد، نه تنها با احکام و دستورات دینی ما همسو و همسان نیست بلکه با قواعد و هنجارهای مورد تأیید روانشناسان و جامعه شناسان منصف و متعهد نیز منطبق نمی‌باشد. فرآیند معیوب مذکور مشکلات و معضلات بسیاری را بوجود آورده که در صفحات بعدی مورد بحث و تحلیل واقع خواهد شد. به منظور رعایت اصل اجمال در نگارش آشنایی با نحوه ارتباط دختر و پسر از منظر وحی ماجرای موسی(ع) و دختران شعیب را به عنوان الگویی آسمانی با هم مورد تأمل و توجه قرار می‌دهیم.
به همان میزان که اسلام با جماعت بودن و ارتباط سالم و سودمند و هدفمند با همنوعان و شهروندان اعم از زن و مرد، دختر و پسر، شهری و روستایی، ... را مورد تأیید و تأکید قرار داده اختلاط و ارتباط ناسالم و آسیب زا و شکسته شدن حریم محرم و نامحرم و کشانیدن تمتعات و التذاذهای بصری، جنسی و عاطفی و هیجانی داخل خانواده به بیرون از آن را مورد نهی و نکوهش قرار داده است.

موسی و دختران شعیب

یکی از نمونه‌های بارز رابطه دختر و پسر در قرآن، رابطه‌ای است که در آیات 23 و 24 سوره قصص طرح و تبیین شده است. موسی(ع) به عنوان فردی تبعیدی هم بیکار مانده است، هم همسر اختیار نکرده و هم بدون خانه و آشیانه!

دختران جوان شعیب در گوشه‌ای به انتظار فرصتی مناسب برای سیراب کردن گوسفندانشان ایستاده‌اند، موسی (ع) که برای رفع تشنگی به سمت چاه رفته بود جلو می‌رود. سئوال می‌کند جواب می‌شنود به علت حضور مردان در کنار چاه (آبشخور گوسفندان) کار سیراب کردن گوسفندان را به تأخیر انداخته‌ایم. پدر ما هم پیر است و برای کار کردن ناتوان. لذا ما به این کار (اقتصادی و تولیدی) همت گمارده‌ایم. موسی(ع) که در نیکوکاری و طرفداری از مظلومان پیشرو بود به دختران شعیب یاری می‌رساند تا دام‌های خود را سیراب کنند. این همان کار پیامبرانه است: کار بدون چشم داشت، فقط برای رضای خدا، حفظ عفت و پارسایی در ارتباط با افراد غیر همجنس، بدون انگیزه‌های غریزی.
روابط دختر و پسر

این وعده الهی است که: «ان تنصرالله ینصرکم»؛ خدا از بالا دو پیامبر (موسی و شعیب) را به هم می‌رساند. دختران شعیب از موسی خواستند تا برای کار با پدرشان ملاقات کند. انجام شد، شعیب پیامبر(ع)، وقتی موسی را جوانی برومند، حق شناس، خویشتندار و صالح یافت پیشنهاد: کار در مزرعه، ازدواج با یکی از دخترانش، سکونت در محل کار را داد، بدین ترتیب اشتغال، ازدواج، مسکن، سه لازمه مهم زندگی جوانان برای موسی(ع) در فرآیند ارتباطی و حفظ عفت و کرامت و تقوا حاصل شد.

 
نکات مهم ماجرای مذکور:

1- دختران با حفظ حجاب و عفاف می‌توانند به فعالیتهای اجتماعی - اقتصادی بپردازند.

2- دختران از مرد نامحرم (حضرت موسی) برای رفع مشکل سیراب کردن گوسفندانشان درخواست کمک نکردند. این موسی بود که از آنان سئوال کرد.

3- ارتباط کلامی، بسیار کوتاه بود. شخصی نبود، بلکه کاری بود.

4- ارتباط کلامی در جمع و اجتماع انجام گرفت نه در خلوت. علنی بود، نه پنهانی .

5- نیت و انگیزه غریزی، جنسی، مادی نبود، صرفاً مساعدت و یاری و جلب رضایت خدا بود.

6- دختران شعیب با یکدیگر بودند، نه به تنهایی، یعنی دختران در بیرون رفتن سعی کنند تنها نروند، بلکه حداقل دو نفر باشند تا امنیت بیشتری برای آنان حاصل شود.

7- دختران در محیط کار از اختلاط با مردان پرهیز کنند.

8- مردان احساس مسئولیت کنند و نسبت به زنان عفیفه و پاکدامن و با حیاء بی تفاوت نباشند.

9- موسی(ع) با هر دو دختر سخن گفت و به هر دو کمک کرد، تا شبهه و توهمی ایجاد نشود.

10- موسی(ع) بعد از کمک و صحبت در حد ضرورت، ارتباط را ادامه نداد و به سرعت به سایه رفت. و از آنان دور شد.

البته ماجرای مذکور پیامها و نکات آموزنده و ارزنده بسیار دیگری نیز در بر دارد که طرح و تبیین آنها در این مقال نمی‌گنجد، لذا به منظور ارائه الگویی قرآنی به این مقدار اکتفا و علاقمندان را به تفاسیر معتبر ارجاع می‌دهیم.


[ دوشنبه 92/6/4 ] [ 11:30 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر    ........   

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 14441