سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ یکشنبه 92/6/17 ] [ 6:50 عصر ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]
   ........   مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

بی بی نصرت حیدری


[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 11:52 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]


[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 11:51 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]


[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 11:51 صبح ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]

درباره چرایی نماز خواندن باید گفت ما وقتی نماز می خوانیم با کسی حرف می زنیم که بسیار بزرگ و با عظمت است طوری که بزرگی و عظمت او را نمی توانیم توصیف کنیم یا کسی را با او مقایسه کنیم و بگوییم بزرگی و مقامش مانند فلان شخص است راستی وقتی خیلی سال‌ها پیش به دبستان می رفتم مدیر مدرسه برای من شخصیت بسیار بزرگی بود و احساس می کردم که کسی مانند او دارای این میزان شخصیت و احترام نسبت و روزی که من به اتفاق مادرم برای کاری به او مراجعه و پیش او رفتم و او با من به صحبت نشست و در خود احساس غرور و شخصیت می کردم و به خود می بالیدم که با چنین فرد بزرگی هم صحبت شده ام تا چند روز و هفته های بعد این موضوع رابا بچه ها در میان می گذاشتم و به خود می بالیدم زیرا با صحبت کردن با او احساس خوبی به من دست داده بود و احساس می کردیم که من هم فرد بزرگ و با شخصیتی شده ام که توانسته ام با او هم کلام شوم.

در نماز ما با کسی صحبت می کنیم که از همه بزرگ تر و دانا تر و مهربانتر است طوری که هیچکس به دانایی توانا یی مهربانی وبزرگی او نمی رسد . اگر ما وقتی که می خواهیم نماز بخوانیم به یاد بزرگی و توانایی و مهربانی و قدرت خداوند بیفتیم و این نکات را برای خود یاد آوری کنیم از اینکه با او هم کلام می شویم در خود احساس بزرگی می کنیم و وقتی این ارتباط و صحبت را هر روز تکرار می کنیم و با توجه به او نیایش می کنیم بین ما و خدا انس و الفت و دوستی ایجاد می شود که این دوستی در تمام مراحل زندگی به درد ما می خورد چرا که خدا همه جا هست همیشه صدای مرا می شنود و همیشه درد مرا خوب می فهمد همیشه نسبت به من از همه حتی مادرم مهربان تر است حتی محبتی که مادرم به من داردرا خدا به او داده تا با من مهربان باشد و من در دنیا احساس تنهایی نکنم و با محبت او رشد پیدا کنم و عقل و شعور م به مرحله بالا تری برسد که بتوانم فکر کنم و بفهمم که همه این صحبت ها و محبت ها ی دیگری که به من می رسد ذره ای از محبت بی انتهای خداوند است زیرا اوست که همه ما را آفریده و محبت را در قلب های ما قرار داده بخاطر همین محبت ها و نعمت هایی که خدای بزرگ و مهربان به من داده است هر روز نمازم را با نام او او و با تشکر ا زاو شروع کنم و می گویم {بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین} من از دیگران محبت و کمک می بینم همه و همه بخاطر توست پس اگر من از آنها تشکری می کنم در واقع این تشکر به تو بر می گردد چرا که تو این نیرو را در بدن آنها قرار دادی که با دستهانشان به کمک من بیایند و با فکر شان مشکلات را حل کنند .

{لرحمن الرحیم} تو به ما نعمت هایی بخشیدی و این نعمت ها را برای همه پاشیدی در این دنیا که هستیم همه را مشمول نعمت های بی پایانت کردی گفتی از این نعمت ها طوری استفاده کنیم که از بین نروند بلکه بیشتر شوند و به وسیله پیامبرانت راهها یی را که باعث زوال و از بین رفتن نعمت وظهور قهر تو می شد را برایمان گفتند و در آخر هشدار دادی که جهان دیگری بعد از این جهان در پی دارم که در صورتی که از نعمت ها درست استفاده کنیم ودر جای خود مصرف کنیم و اسراف و گناه نکنیم در آن جهان که نتیجه اعمال این دنیا ماست به نعمت های زیبائهای و لذت های بیشتر و بزرگتری خواهیم رسید که در فکر و عقلمان نمی گنجد اما اگر درست نعمت ها را مصرف نکردیم دیگر در آنجا از نعمت لذت و محبت خبری نیست .

مالک یوم الدین} چرا که آن روز حاکم فقط تویی به کسی ظلم نمی کنی و عادلانه رفتار می کنی اگر کسی در این دنیا نعمت ها را در راه خودش مصرف نکرد نباید در دنیایی دیگر مثل کسی باشدکه ما سعی و تلاش از نعمت ها مراقبت کرده واز آنها استفاده کرده از نعمت زبانش بوسیله نگه داشتن از دورغ و غیبت و تهمت ..... قدردانی کرده و چمش را از دیدن منظره های نادرست نگه داشتن گوشش را از شنیدن نغمه های شیطانی حفظ کرده و ..... و اینها را به راحتی انجام نداد چرا که شیطان هم او را وسوسه می کرده که نعمت زوالی کند اما او با تلاش خود و باکمک تو توانسته بر آنها پیروز شود .

ایاک نعبد وایاک نستعین}خدا همه قدرتها و محبت ها ....... از چشمه فیاض تو نشات می گیرد توبه همه چیز دانایی وآگاهی و راه چاره را از همه بهتر می دانی و راه رشد وخوشبختی مرا در دنیا و آخرت تو از همه بهتر برنامه ریزی می کنی چرا که تو مرا آفریده ای و به سود و زیان من آگاهی داری پس تنها تو شایسته اطاعت و پرستش هستی من تنها در برابر تو و نعمت هاتو ست که واله و شیدا می شوم و در برابر عظمت تو سر تعظیم فرود می آورم و باز تنها از تو کمک می طلبم و به کسی جز تو امید نمی بندم چرا که دیگران اگر کمک تو باشد توانی ندارند او اگر در راه تو نباشند به من کمکی نخواهند رساند علاوه بر اینها دیگران همیشه نیستند و درد مرا نمی فهمند و به همین خاطر نمی توانند به من کمکی برسانند مگر آنکه لطف تو یار شود و به وسیله مدد تو مرا یاری می دهند

اهدنا الصراط المستقیم } خدایا من به این اعتراف رسیدم که حمد وسپاس مخصوص توست و اگر بهشت و دوزخی هست به عدل تو و اطاعت و پرستش شایسته توست اما تو می دانی که وسوسه شیطان مرا رها نمی کند وسعی دارد یاد لطیف تو را از خاطرم پاک کند واندیشه های پلید وحرام به تصویر کشد اما تو دست ناتوان مرا بگیر و به راه راستی و پاکی هدایت کن

صراط الذین انعمت علیهم }همانطور که انسانهای پاک نهاد را هدایت کردی و به نعمت هدایت توفیق نعمت رهیری مردان حق ونعمت علم وعمل وجهاد وشهادت بهره مند ساختی

غیر المغضوب علیهم} آنها که بر اثر اعمال زشت و انحراف عقیده غضب تو را دامنگیرشان شده و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراهه گمراه و سرگردان شدند ( 1)

هر روز در نماز چند بار با خدا نیایش می کنیم و هر بار با توجه و تمرکز فکر تکرار می کنیم که حمد و ستایش مخصوص توست نعمت ها از آن تو بهشت و دوزخ به عدل تو و اطاعت و پرستش شایسته توست در طول روز در کنار هرنعمت دست مهربان خدا را می بینیم و با نعمت ها خدا بر او نمی شوریم و نمک نشناسی نمی کنیم و چون او را سر چشمه نیکیها و خیر ها می دانیم اطاعت او را بر اطاعت دیگران ترجیح می دهیم و برای رشد و صلاحمان و نجات از گرفتاریها تنها ا زاو کمک می طلییم و به این ترتیب در طول روز به یا د خدا هستیم و اگر توانستم این تفکر را در طول روز ما حداقل کمی از روز داشته باشیم و به آن تداوم دهم و در مورد آن خوب بیندیشیم در نماز با تمرکز فکری و حضور قلب بیشتری به آنها اعتراف می کنیم و نماز ی که با حضور قلب خوانده شود نه تنها خودش بالا می رود بلکه صاحبش رانیز بالا می برد چرا که با عث می شود شخص در طی روز بیشتر به یاد خدا باشد و به همان نسبت کمتر است به گناه بیفتند و به خاطر همین است که گفته اند:ان الصلوه تنهی عن الفحشا ء والمنکر ( 2) نماز انسان را از کار زشت دور نگه

 

 

 

 

 

نماز در منظر نخست دستور و حکم خداوند متعال است و او خالق ما و ما مخلوق او هستیم، و با نماز خواندن از دستور او اطاعت می کنیم. همین ما را بس که اولا با اطاعت خدا آرامش ارتباط...

 

نماز در منظر نخست دستور و حکم خداوند متعال است و او خالق ما و ما مخلوق او هستیم، و با نماز خواندن از دستور او اطاعت می کنیم. همین ما را بس که اولا با اطاعت خدا آرامش ارتباط با معبود خود و اطاعت فرمان او را بدست می آوریم.
توضیح مطلب آن که هر فردی وقتی خود را تحت مجموعه و یا سازمانی قرار می دهد باید دستورات و قوانین آن سازمان و آن مجموعه را رعایت نماید. کسی هم که خود را مسلمان می داند، باید به مقررات و ضوابط آن پایبند باشد. بنابر این نماز خواندن در نگاه اول به عنوان یک وظیفه دینی بر هر فرد مسلمان واجب است، چرا که خداوند متعال این وظیفه را بعهده هر فرد مسلمان نهاده و دستور به انجام آن داده است: « ... أقیموا الصلاة ...» یعنی نماز را به پا دارید (بقره/43 و 83 و 110 – نساء/77 و 103 – یونس/87 – حج/78 – و...)
در همین راستا عرض می شود وقتی انسان معتقد به حقانیت دینی شد، در حقیقت سعادت خود را در اطاعت از فرامین آن دین دیده است؛ و لذا به آن تعبد می ورزد، و گوش به فرمان پیامبر آن دین می دهد. این تعبد و التزام انسان به تعالیم دینی که آن را حق می یابد خود وظیفه ای فطری در انسان است. انسان به طور فطری حقیت جو است.
ثانیا، نماز خواندن در حقیقت نوعی تشکر از خداوند است، در مقابل همه نعمتهایی که به انسان عطا کرده، و همچنین اظهار بندگی و عبودیت در مقابل آن خالق بی همتا است. و این هر دو، از وظائف اخلاقی هر انسانی است. فطرت هر انسانی، مستقل از تعبد شرعی، او را به شکر گزاری نسبت به ولی نعمتش فرامی خواند.
از سوی دیگر، خداوند برای نماز فوائد بسیاری برشمرده است. مثلا در قرآن مجید می خوانیم که "نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد."
درک لذت های معنوی مثل درک لذتهای مادی، ابزار سالم می خواهد. و ابزار درک لذتهای معنوی دل ـ و فقط دل ـ است. همه دل دارند، اما دل هم، به مانند حس، آباد و ویران، مریض و صحیح، زنده و مرده دارد! پس باید مراقب بود و از آنچه دل را می میراند یا مریض می کند و آسیب می رساند، بر حذر بود. وقتی انسان به نماز مشتاق شد، کم کم دلش سلامت می یاید، همانطور که اشتیاق به نماز به سبب مراتبی از سلامت دل است. وقتی دل به سوی سلامت رفت از کار نیک خود بخود بیزار و بی علاقه می شود.
لازم به ذکر است که عبادت خدا به گونه ای است که خود عمل به آن به تدریج ایجاد اشتیاق می کند.
شیرینی عبادت به مفهوم عام کلمه ـ به خصوص نماز ـ به طور قطع اگر در دل مؤمنی نشست، دیگر ترک آن محال است. هر کس توانسته نماز را ترک کند حتما نمازهایش بی روح بوده است. این حقیقتی است که تجربه های شخصی بسیاری شاهد آن است.
البته این اشتیاق موانعی هم دارد. یکی از اصلی ترین این موانع گناه است.
بطور کلی، گناه موجب سنگدلی، و در نتیجه درک نکردن لذایذ معنوی می شود، حال چه گناهان فقهی و چه گناهان اخلاقی.
امام علی(ع) فرموده اند: «ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب» یعنی سخت نمی شود قلبها، مگر به علت زیادی گناهان.
این روایت ناظر به گناه فقهی است.
رسول خدا(ص) نیز فرموده اند: «لولا تمزغ قلوبکم وتزیدکم فی الحدیث لسمعتم ما أسمع» یعنی اگر پراکندگی قلوب شما و پرگوئی های شما نبود، هر آینه می شنیدید هر آنچه من می شنوم.
این روایت ناظر به گناه اخلاقی است.
در روایات اهل بیت(ع)، عواملی مثل پرخوری، پرگویی، شنیدن لهویات و موسیقی های غنایی و…. نیز از موانع عدم تأثیر عبادات و از جمله نماز خوانده شده است.
پاکی دل ناشی از رعایت این امور، می تواند انسان را آمده بهره گیری از فوائد خاص نماز کند؛ همان که در "تنهی عن الفحشاء والمنکر" از آن یاد شده است.
دوست عزیز!
آنچه در مورد نماز مهم است، زاویه ای است که با آن به نماز می نگریم. یک نگاه و دید آن است که نماز را صرف یکسری افعال بدانیم. خم و راست شدن و زمزمه کردن چند کلمه، بدون اینکه برای این افعال روح و معنویتی در نظر بگیریم. با این دید اگر ارزشی برای نماز متصور باشد، ورزش کردن است و بس. اما اگر با دید و از زاویه دیگری به نماز نگاه کنیم، می بینیم که این افعال و اذکار روح و معنویت مؤثری دارند. چرا به این دید به نماز نگاه نکنیم که انسان در پیچ و خم زندگی و مواجهه با عواملی که او را به خود می خوانند و موجب غفلت و جهالت آدمیند، نیاز دارد که هر روز چند بار هدف و وسیله را به خود گوشزد نماید. و نماز این نیاز انسان را برآورده می کند.
با این دید جلوه ای از جلوه های معنوی نماز آشکار می شود. جلوه آگاهی بخشی و یادآوری. چرا با چنین دیدی نگاه نکنیم که انسان موجودی است که ذاتا تکامل طلب و ترقی جو است. و طبیعی است که انسان برای این که به این ترقی خود مطمئن باشد بخواهد با قادر مطلق و پاکی مطلق ارتباط داشته باشد. نماز همین ارتباط است. راهی که نماز به انسان نشان می دهد راه اطمینان بخشی است که جایگزین ندارد. نماز خواندن اظهار خضوع و خشوع در برابر پروردگار و خالق عالمیان است. نماز صحبت کردن با خالق هستی است. رکوع آن، سر تعظیم فرود آوردن در برابر خداوند، و سجود آن به خاک افتادن و شریفترین موضع بدن (پیشانی) را بر خاک سائیدن است. و بالاخره تشهد و سلام او فرود آمدنی است که اوج این سفر معنوی است. جایی که به سلام منتهی می گردد.


[ یکشنبه 92/6/17 ] [ 6:51 عصر ] [ بی بی نصرت حیدری ] [ نظرات () ]

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن‏ کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می‏کند و می‏گوید : نماز از کار بد و زشت باز می‏دارد. خداوند می فرماید:«اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَیْک مِنَ الْکِتَبِ وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکبرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصنَعُونَ(عنکبوت/45 )»: آنچه را از کتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت کن ، و نماز را بر پا دار که نماز ( انسان را ) از زشتى ها و منکرات باز مى دارد و خداوند مى داند شما چه کارهائى انجام مى دهید .در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشى کلى و جامع - به پیامبر کرده دو دستور به او مى دهد : نخست مى گوید آنچه را از کتاب آسمانى ( قرآن ) به تو وحى شده تلاوت کن .این آیات را بخوان که هر چه مى خواهى در آن است : علم و حکمت ، نصیحت و اندرز ، معیار شناخت حق و باطل ، وسیله نورانیت قلب و جان ، و مسیر حرکت هر گروه و هر جمعیت . بخوان و در زندگیت به کار بند ، بخوان و از آن الهام بگیر ، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن کن . بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد ، به دستور دوم مى پردازد که شاخه اصلى پرورش است ، مى گوید : و نماز را بر پا دار( و اقم الصلوة .

سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گوید : زیرا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز مى دارد. طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى اندازد داراى اثربازدارندگى از فحشاء و منکر است . انسانى که به نماز مى ایستد ، تکبیر مى گوید ، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مى شمرد ، به یاد نعمتهاى او مى افتد ، حمد و سپاس او مى گوید ، او را به رحمانیت و رحیمیت مى ستاید ، به یاد روز جزاى او مى افتد ، اعتراف به بندگى او مى کند ، از او یارى مى جوید صراط مستقیم از او مى طلبد ، و از راه کسانى که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد ) . بدون شک در قلب و روح چنین انسانى جنبشى به سوى حق و حرکتى به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى شود . براى خدا رکوع مى کند ، و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مى نهد ، غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود برتربینى ها را فراموش مى کند .

شهادت به یگانگى او مى دهد گواهى به رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلّم مى دهد .بر پیامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد ( تشهد و سلام ) . همه این امور موجى از معنویت در وجود او ایجاد مى کند ، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه محسوب مى شود . هنگامى که آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاک مى کند ، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه این امور تاثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد .منتها هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مى کند ، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود . ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته این گونه نماز تاثیرش کم است ، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از این هم آلوده تر بودند .بنابراین : نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است . در دنباله آیه اضافه مى فرماید ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است ( و لذکر الله اکبر ) .

ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز مى باشد ، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشاء و منکر نیز مهمتر است آنست که انسان را به یاد خدا مى اندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است ، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منکر نیز همین ذکر الله مى باشد ، در واقع برترى آن به خاطر آنست که علت و ریشه محسوب مى شود .اصولا یاد خدا ، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است ، و هیچ چیز به پایه آن نمى رسد : الا بذکر الله تطمئن القلوب: آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است ( سوره رعد آیه 28 ) . اصولا روح همه عبادات - چه نماز و چه غیر آن - ذکر خدا است ، اقوال نماز ، افعال نماز ، مقدمات نماز ، تعقیبات نماز ، همه و همه در واقع ، یاد خدا را در دل انسان زنده مى کند . در آیه 14 سوره طه نیزاشاره به این فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى گوید :« اقم الصلوة لذکرى» : نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى . به هر حال گر چه نماز چیزى نیست که فلسفه اش بر کسى مخفى باشد ، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى ما را به ریزه کاریهاى بیشترى در این زمینه رهنمون مى گردد:

1:روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است ، همان ذکر الله است که در آیه فوق بعنوان برترین نتیجه بیان شده است . البته ذکرى که مقدمه فکر ، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد ، چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است که در تفسیر جمله«و لذکر الله اکبر» فرمود : «ذکر الله عند ما احل و حرم »: یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام ( یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .

 2:نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى کند ، لذا در حدیثى مى خوانیم : پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) از یاران خود سؤال کرد : «لو کان على باب دار احدکم نهر و اغتسل فى کل یوم منه خمس مرات ا کان یبقى فى جسده من الدرن شىء ؟ قلت لا ، قال : فان مثل الصلوة کمثل النهر الجارى کلما صلى کفرت ما بینهما من الذنوب» : اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد ، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند ؟ . در پاسخ عرض کردند : نه ، فرمود : نماز درست همانند این آب جارى است ، هر زمان که انسان نمازى مى خواند گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مى رود . و به این ترتیب جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه مى نشیند ، با مرهم نماز التیام مى یابد و زنگارهائى که بر قلب مى نشیند زدوده مى شود .

 3:نماز سدى در برابر گناهان آینده است ، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مى کند ، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد ، و مى دانیم ایمان و تقوى نیرومندترین سد در برابر گناه است ، و این همان چیزى است که در آیه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منکر بیان شده است ، و همان است که در احادیث متعددى مى خوانیم : افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند : غم مخورید ، نماز آنها را اصلاح مى کند و کرد .

 4:نماز ، غفلت زدا است ، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر کردند ، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف ، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود ، مرتبا به انسان اخطار مى کند ، هشدار مى دهد ، هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد ، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى کند و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید .

5:نماز خود بینى و کبر را در هم مى شکند ، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند ، بلکه صفرى در برابر بى نهایت . پرده هاى غرور و خود خواهى را کنار مى زند ، تکبر و برترى جوئى را در هم مى کوبد .
به همین دلیل على (علیه السلام) در حدیث معروفى که فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است بعد از ایمان ، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین مى کند مى فرماید : «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلوة تنزیها عن الکبر ... »: خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر .

 

6:نماز وسیله پرورش ، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است ، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى برد ، به ملکوت آسمانها دعوت مى کند ، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد ، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى بیند و با او به گفتگو برمى خیزد . تکرار این عمل در شبانه روز آنهم با تکیه روى صفات خدا ، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با کمک گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوى نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد . به همین خاطر در حدیثى از امام على علیه السلام مى خوانیم که در فلسفه نماز فرمود :« الصلوة قربان کلى تقى» : نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى به خدا است .

 7:نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چرا که نماز روح اخلاص را زنده مى کند ، زیرا نماز مجموعه اى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه ، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقویت مى کند .بنابراین در حدیث معروفى مى خوانیم که امیر مؤمنان على (علیه السلام) در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود : «الله الله فى الصلوة فانها عمود دینکم» : خدا را خدا را در باره نماز ، چرا که ستون دین شما است .


مى دانیم هنگامى که عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهاى اطراف محکم باشد اثرى ندارد ، همچنین هنگامى که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد . در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده :«اول ما یحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد علیه سائر عمله» : نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود ، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود مى شود ! شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است ، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود ، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود .

8:نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازى زندگى مى کند ، چرا که مى دانیم مکان نمازگزار ، لباس نمازگزار ، فرشى که بر آن نماز مى خواند ، آبى که با آن وضو مى گیرد و غسل مى کند ، محلى که در آن غسل و وضو انجام مى شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسى که آلوده به تجاوز و ظلم ، ربا ، غصب ، کم فروشى ، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد ؟ بنا براین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران .

 
9:نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر براى ترک بسیارى از گناهان است . در کتب فقهى و منابع حدیث ، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده : «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب» : نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند . و در روایات متعددى ذکر شده که : از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشواى ستمگر است . و در بعضى از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسى که زکات نمى پردازد قبول نخواهد شد ، و همچنین روایات دیگرى که مى گوید : خوردن غذاى حرام یا عجب و خود بینى از موانع قبول نماز است ، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولى تا چه حد سازنده است ؟

– 10:نماز روح انضباط را در انسان تقویت مى کند ، چرا که دقیقا باید در اوقات معینى انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز ، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها ، پذیرش انضباط را در برنامه هاى زندگى کاملا آسان مى سازد .


در زمینه فلسفه و اسرار نماز حدیث جامعى از امام رضا  (ع)  نقل شده که : امام در پاسخ نامه اى که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود : علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است ، و مبارزه با شرک و بت پرستى ، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع ، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ، و نهادن پیشانى بر زمین همه روز براى تعظیم پروردگار . و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد ، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند ، مست و مغرور نشود ، خاشع و خاضع باشد ، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد . علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل مى گردد ، سبب مى شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند ، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید . و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او ، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى کند.

 .

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 14360